سرگرمی کوچکمان که دنیای ماست...
توی ایام دید بازدید و صله رحم که ما عمدا نمیگیم عید دیدنی! خانم کوچولو خیلی خوب مهمونا یا عمدتا میزبانا رو سرگرم میکرد.
همه میگفتن:بع بعی میگه؟ خانم: بع بع (تا آخرش رو خودتون تصور کنید!)
همه میگفتن:کلاغ؟ خانم انگشت اشاره ش رو میاورد بالا و کلاغ رو پر میدادو یه د(فتحه دار) تنگش میزدبعد ،وقتی که اسم خودش رو میشنید سریع دست میزد تا مابراش بخونیم زینب که پرنداره باباش خبر نداره!
همه میگفتن:یک... خانم میگفت:دوووووو
همه میگفتن:لی لی حوضک! خانم هم انگشتش رو میذاشت کف دست اونا و مثلا باهاشون ادامه میداد ودر آخر برای گرفتن کله گنده ی دست کمکشون میکرد! خلاصه داستانی داریم با این خانم ما....خدا همه خانم و آقاهای کوچولوی خونه رو حفظ کنه...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی