یا غریب الغربا...
در اوج ناباوری و صد البته خوشحالی...
عید غدیر رو کنار امام رضامون جشن گرفتیم...
زینب بانو هم با چادر مشکی عربی ای که بابایی از کربلا خریده و متبرک کرده بود پنجاه تا سجده رفت و هییییییییییی چادرش رو درست کرد تااااااا چادر بالا و پایینش کاملا برعکس شد و همچنان به نمازش ادامه میداد...زوار امام رضام محو زینب بانو و زینب بانو کاملا مشغول خودش!
هر از گاهی هم با یه غنیمت جنگی که مردم بهش میدادن میومد سراغ بنده و باز میرفت واسه خودش! شکلاتای متبرک خادما هم که جای خود داشت...
خدا قسمت همه آرزومندا بکنه هرچه سریعتر...صلوات...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی