زینب بانوزینب بانو، تا این لحظه: 11 سال و 14 روز سن داره
نی نی وبلاگی شدن مانی نی وبلاگی شدن ما، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

عقیله مامانی

اندر حکایات بابایی و زینب بانو

1392/10/22 2:02
نویسنده : گهواره
198 بازدید
اشتراک گذاری

اندر حکایات بابا مجتبی و زینب بانو!

بابایی از کربلا اومده و زینب دیگه مامانو نمیبینه!زینب دوست داره همش بغل بابایی باشه و بابایی بیگناه خسته از راه والته روزهای بعد خسته از جهاد روزانه یعنی کار! و نگاه های مظلومانه بابا مجتبی به مامان زهرا که توروخدا  حداقل اجازه بدید یه کم استراحت کنم بعد زینبداری...!

خدا نکشتت دختر یه کاری کردی که بابا از هر سفر تنهایی توبه کرده!

بالاخره دختر داشتنم یه معایبی رو برای باباها و یه مزایایی رو برای مامانا داره دیگه!(شوخی) ;

پسندها (2)

نظرات (5)

ننه علي
22 دی 92 2:44
آره ديگه دخترام كه بابايي عزيزم ولي بهت خوش مي گذره ها
ارمغان بهشت
20 بهمن 93 12:57
عه چه جالب! اسم منم زهراس و اسم شوهرم مجتبی تازه دوس داشتم اسم دخترمم زینب بذارم خیلی دلم می خواد این بلاها رو دخترم سر شوهرم بیاره چهرش دیدنی میشه!آخی !بیچاره!
گهواره
پاسخ
گفتم که ما خیلی شبیه به همیم! منم زیاد بروی خودم نمیارم که چهره بابایی چقدر مظلوم میشه!
ارمغان بهشت
23 بهمن 93 13:39
الهییییی! ولی گناه دارن همسری ما که خیلی حوصله نداره بچه های مردم که من خیلی دوسشون دارم وقتی از سر و کول من بالا می رن همسری می بینه خسته شدم اما به روی خودم نمیارم اعتراض میکنه ، بعضی وقتا میگم الهی بچت همین بلاها رو سرت بیاره ببینم چه میکنی!قربون بچم بشم مننننن . اون بیچاره همش یه سرش تو برنامه های سیاسی تلویزیونه یا داره سایتاشو به روز می کنه! یا خستس! دوس دارم ببینم چطوری بین این همه کاراش کوچولومون برا خودش جا باز می کنه
گهواره
پاسخ
اصلا من سکوت میکنم و منتظر میمونم گل دختری بیاد خودت ببینی چه میکنه با باباش! اصلا کلا متحول میشن!!! من زیاد پشت سره بابای خونه در مورده قبل زینب چیزی نمیگم که غیبتش نشه!
ارمغان بهشت
24 بهمن 93 19:21
ای بابا شما هم؟! والا ما که از خدامونه متحول شن
گهواره
پاسخ
بعله!ما هم! متحول میشن!عزیزم میشن!
ارمغان بهشت
26 بهمن 93 0:08
گهواره
پاسخ