زینب بانوزینب بانو، تا این لحظه: 11 سال و 15 روز سن داره
نی نی وبلاگی شدن مانی نی وبلاگی شدن ما، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

عقیله مامانی

مجمل...

1393/9/10 2:13
نویسنده : گهواره
478 بازدید
اشتراک گذاری

توی هیات...

وسط روضه خونی...

با حالت عصبانی...

و همچنین حالت بغض...

از مجلس خارج شدیم...

با زینب...

خودتان بخوانید حدیث مفصل از این مجمل...


حیف که دلم نمیخواد اینجا از بانو چیزی بنویسم که ناخوشاینده...

پسندها (3)

نظرات (8)

مامان نوشین
10 آذر 93 15:07
________¤¤¤¤¤¤¤¤____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤__¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ___¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤ __¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_________¤¤¤¤ _¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤________¤¤¤¤ _¤¤¤¤¤¤¤¤ مهربون همیشگی ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_____¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤___¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ من آپم ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ گذری ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ نیم نگاهی ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ نظری ¤¤¤¤¤¤¤ __¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ______________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _________________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ___________________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _____________________¤¤¤¤¤¤ ______________________¤¤¤¤ _______________________¤¤ حتما به وبلاگ اوا جونم بیا
مامان نازنین زهرا
11 آذر 93 10:11
یعنی تا این حد.......اون روضه بی شک ثواب روضه کامل داشته با این حالتون...با این اوضاع نابرابر روحی...
گهواره
پاسخ
ای خواهر...دیدم دیگه موندم ضرر داره به جای سوووود!
ننه علي
11 آذر 93 11:41
وووووییییی چه عصبانی!!!! مگه چه کرده دخملی ؟ ؟ فقط خواسته یکم صبر مامانشو زیاد کته جای تشکر ته مامان
گهواره
پاسخ
تشکککککککر!!! فقط خدارو شکر که انقدر سالمه که شلوغیاش منو به گریه میندازه... چقدر دلم میخواست روضه علی اکبر گوش بدم... ماه صفری حسرت یه روضه شنیدن به دلم موند...
مامان امیررضا
12 آذر 93 16:02
امان.....امان مامانی حتما شلوغ بوده و جای دترمون تنگ....نتونسته تخلیه بازی بشه اینجوری کرده وگرنه زینب خانوم اهل این کارا نیست
گهواره
پاسخ
نهههههه! دور از جونش بابا!اصلن اهل این کارا نیس! فقط خدا به مامانش صبر جزیل بدددددهههه!
مامان عفیفه
12 آذر 93 22:23
سلام من هرموقع میرم روضه کلی خوراکی های رنگارنگ میبرم که تا آخر روضه با خوراکی و مداد رنگی سرگرمش میکنم البته گاهی بچه ها واقعا غیرقابل تحمل میشن درکتون میکنم...
گهواره
پاسخ
من با یه کوله بار از وسایل میرم هیات...کتاب. دفتر. مداد. عروسک. خوراکی! رنگارنگ... ولی اون روز هیچ چی افاقه نکرد!!!
مامان گلشن
16 آذر 93 10:32
من همیشه اینجور وقتها خودمو دلداری میدم که تربیت بچه هم ثواب داره ...مامان مهربون بودنم خوبه ......ولی ته دلم بازم به این حرفها محکم نمیشه بازم گریه ی روضه بیشتر صفا میده
گهواره
پاسخ
واقعا اون لحظه ذهنم اصلا کار نمیکرد...فقط میخواستم کار اشتباهی نکنم...
مامان زکریا
16 آذر 93 19:18
ای علی اکبر نازنیم داغ روی ترا من نبینم غرقه در خون شناور تن توست ای گل پرپر که جبینم چون نظر می کنم روی ماهت صورت پاک احمد ببینم چشم خود را تو بگشا علی جان تا که از روی تو گل بچینم زارم و خسته و بس حزینم رفته ای و پدر گشته تنها چون کنم که غمت بس فزون است چون نعش پاکت بنشینم کس نداند مقامم الهی است شاه ملک و سما و زمینم مخلص از دل سر ناله سر کن از غم و ماتم شاه دینم میرزای بروجنی -------------------------------------------- ان شالله سالیان سال عمر با برکت کنید و هرسال برای داغ اولاد سید الشهدا اشک عشق بریزید به جای این یک بار
گهواره
پاسخ
واقعا سپاس فراوان از این شعرزیبا و حزین..
مامان مربا و عسل
17 آذر 93 23:20
سلام. پیش میاد دیگه.
گهواره
پاسخ
علیک سلام!پیشامدا رو قربون!