مقدمه ضیافت نامه...
نمیدونم کدوم دعا...
کدوم مکان...
کدوم اشک...
و کدوم دل شکستگی...
براتم را به امضا رساند...
به دست هشتمین امام...
که برات کربلا به دست اوست...
لحظه ی تحویل سال در کربلا بودیم...
و در شب شهادت بی بی دوعالم...در حرم مظلوم دوعالم...امیرالمومنین...
در ضیافت اهل کرم هستیم...و گویی در خواب...
زینب که مثل یک فرشته است...بی مبالغه...
شرح ضیافت نامه بماند بعد از بازگشتمان...
فعلا فردا کاظمینیم...ان شالله...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی