زینب بانوزینب بانو، تا این لحظه: 11 سال و 15 روز سن داره
نی نی وبلاگی شدن مانی نی وبلاگی شدن ما، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

عقیله مامانی

اربابم...

1393/8/19 3:42
نویسنده : گهواره
470 بازدید
اشتراک گذاری

جگرم آتشی دارد که میسوزاندم و کسی سوختنم را نمیبیند...

اگر این بار هم برود تنها به پابوسی اربابش...من تسلیم تر از همیشه راضی ام به رضای اربابش...

مگر میشود احساسات زنانه را در مراد و مریدی داخل کرد ...

حسین مراد است ...و همه مرید...

مگر میشود حب فرزند را بهانه پابوسی نکردن قرار داد...

عزیزترین کسانم فدایش شوند...

همه را میدانم و دلم حسین میخواهد. و پایم در گل و...

و همه راههای رسیدن به او مثل کلاف سردرگم...

من کربلا را ندیده ام...

چطور ضجه بزنم ...

اربابم هنوز مرا نمیخواهد...لایقم نمیداند...

سوختم...

پسندها (2)

نظرات (10)

دکتر ناصری
19 آبان 93 11:44
با سلام وبلاگ زیبایی دارید مطالب وبلاگ شما من را برد به روزگار کودکی ممنون .اگر وقت کردید به وبلاگ من هم سر بزنید وبلاگ بنده پزشکی است ودر مورد مشاوره خانواده در خدمت دوستان هستم
مامان نازنین زهرا
19 آبان 93 20:03
گاهی میگذارد آن قدر تشنه شوی که با دیدن آب لذت وصف ناشدنی را تجربه کنی .... تا همیشه آن لحظه برایت زیباترین باشد.... آن قدر شیفته میشوی ومیروی که جانت تازه میشود ... دلت روحت جوان میشود... میروی ودلت آن جا میماند ....آن وقت دیگر نمیتوانی نروی...
گهواره
پاسخ
هنوزتشنه ام...لذتش را نمیدانم...ولی... شما برایمان دعا کنید... نمیخوام چون خودم نمیرم...جلوی مردزندگیمم بگیرم...
مامانی وبابایی
19 آبان 93 23:53
ان شاالله به زودی میری عزیزم جگرمونو آتیش زدی
گهواره
پاسخ
ببخشید...
سمیرا
20 آبان 93 0:38
إن شاءالله اربعین کربلا باشی دوست جونم... التماس دعا...
گهواره
پاسخ
ان شالله...یعنی میشه...ناامیدم...ناامید...
سمیرا
20 آبان 93 0:48
اگه اشتباه نکنم,شناختم مادرشوهرت وحسنیه(این علامت به ذهنم رسید)؟درسته؟ عکس زینب باخودش چقدر فرق داره اصلا نتونستم تشخیص بدم,خنگم دیگه مشخص نبود نی نی دارم؟ همه میگن...
گهواره
پاسخ
بعععععععلللللله!خوده خودشم! نفرمایید خواهر!زینب ما یکم هزارچهره س! اصلا معلوم نبود!البته اینم از فواید چادره!زمان بارداری منم خیلی مشخص نبودم!
سمیرا
20 آبان 93 20:51
وااااااااااااااااااای خدای من خیلی جالب بود... خواهر هنوز مجهز به...نیستم,إن شاءالله بزودی دارامیشمتا اونموقع اسمس بدم اشکال نداره؟ هنوز تو تعجبم
گهواره
پاسخ
نه عزیزم!چه اشکالی داره! واقعا اتفاق جالبی بود!
ننه علي
26 آبان 93 15:14
از گوشه گوشه دنیا فقط شش گوشه میخواهم...
گهواره
پاسخ
فقط شش گوشه میخواهم...
مامان گلشن
27 آبان 93 12:16
خانمی این حرفها نیست .وقتی ارباب اسم زایرش رو مینویسه توی لیست دیگه کار تمامه.اصلا نمیدونی چطور رفتی وبرگشتی.مثل خوابو رویا میمونه.تازه وقتی از زیارت برمیگردی .بهتت یکم فروکش میکنه.دیده پشیمان .ندیده پشیمان میشی.میگی ای کاش اونجا یک ساعت هم نمیخوابیدم .ای کاش برنمیگشتم .ای کاش گریه هام گریه بود وووووهزار افسوس و باز دلتنگی و دلتنگی...کربلا اب میبینی گریه ات میگیره .بچه نوزاد میبینی گریه امانت نمیده .امان از رفتن به خیمه گاه .تل زینبیه ....ای داد چقدر دلم تنگ کربلا شده دوباره
گهواره
پاسخ
ممنون دلم رو خون کردین...همین رو میخواستم که به آتیشم اضافه تر بشه...
مامان بانو
27 آبان 93 15:45
سلام به مادری زینب من کربلارفتم.....ولی تاکسی کربلانره نمیدونه کربلاکجاس ....مطمئن باش اگه روزیت بشه بدون اینکه بفهمی میبرنت وتوتازه توراه برگشت ازکربلا هوشیارمیشی اصلا من کجابودم ...خواهرم ازخدامیخوام که کربلا بری چون کسی که کربلا نره خیرازعمرش ندیده وبلاگتون بسیار زیباس پیش ماتازه راه افتاده هاهم بیایید
گهواره
پاسخ
الهم ارزقنا زیاره الحسین...
مامان امیررضا
30 آبان 93 9:56
سلام کربلا......داغ دل خیلی هاست ایشالله به زودی قسمتت میشی با زینب خانوم میری خواهر میگن اونایی که کربلا نرفتن یه غصه دارن اما اونهایی که رفتن ده تا...تا نری نمیدونی کجاست و چه فضایی داره ولی فقط کافی یه بار بری برای دفعه های بعد بی تاب تری و مشتاق تر میشی خدا قسمتم کرد دو بار رفتم ولی با نوشتهات دوباره هوایی شدم و دلم پر میکشه برای اون صحن و سرا
گهواره
پاسخ
ان شالله به زودی راهی میشی... چون میدونم رفتنش سختتراز نرفتنشه، دارم آقای خونه رو برای سومین بار راهیه سفر تنهاییه کربلا میکنم ان شالله...